نگارنگار، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

نگار من

نگار و شیرجه در شیرینی

عید فطر رفته بودیم خونه مامان بزرگ نگار به خاطر عید هم شیرینی تر گرفته بودیم هنوز چند تایی از شیرینی ها خورده نشده بود که یهو دیدم نگار با همکاری پسر عمه جان و در حین بازی سقوط کرده در داخل ظرف شیرینی اینم شد ماحصل این خانم کوچولوی شیرین     ...
21 مرداد 1392

نگار در شهر کتاب

شهر کتاب یکی از جاهاییه که نگار خیلی دوست داره چون هم حسابی بازی میکنه هم کتاب می خره هم اسباب بازی دلخواهش رو اونجا پیدا می کنه هفته پیش هم با هم سری به شهر کتاب مرکزی زدیم و کلی کتاب  و وسایل بازی و هنری خریدیم ایناهم عکسای اون روز نگار خانمه       ...
14 مرداد 1392

شیرین کاری نگار با شیر

شیر خوردن و شیرین کاری نگار خانم نگار در حالی که داشت شیر می خورد خواست بشینه  روی مبل که لیز خورد  نتیجه این شد که می بینین بعد هم شروع کرد به خندیدن من هم با تعجب فقط نگاش می کردم   نقاشی روی دست نگار برای سر گرم کردن نگار یه بار نشستیم با هم نقاشی کشیدیم اخر سر هم نگار گفت یه پروانه رو دستش بکشم منم که اولین بارم بود تلاش کردم تا اینکارو انجام بدم خانم کوچولو خیلی خوشش اومد و به من گفت ازش عکس بگیریم     ...
1 مرداد 1392

نگار در باغ پرندگان

از زمان افتتاح باغ پرندگان زمان زیادی نمی گذره ما هم موفق شدیم نگار رو برای تماشای پرندگان و آشنایی با انواع پرنده ها به این باغ ببریم نگار خیلی خوشحال بود و سوالات زیادی راجب به اونها می پرسید در این باغ انواع پرندگان اهلی و شکاری و .... .وجود داره و تماشای اونها خالی از لطف نیست رفتن به این باغ رو به همگی دوستانم پیشنهاد می کنم از این باغ بیشتر فیلم گرفتم تا عکس ولی تعدادی عکس هم اینجا می ذارم   ...
25 خرداد 1392

خمیر بازی

دیروز با کمی آرد و نمک و روغن و رنگ برای نگار خمیر بازی درست کردم  حدود دو ساعتی سرش گرم شده بود خیلی هم خوشش اومده بود از پروانه و توپ و درخت و سیب گرفته تا اخرش که نگار تصمیم گرفت مامان و بابا و نگار  رو درست کنه من هم کمکش کردم اینم چند تا از عکسایی که ازش تونستم بگیرم       ...
19 خرداد 1392

بدون عنوان

پنجشنبه گذشته نگار رفته بود عروسی خاله جونش من هم هفته گذشته  درگیر دوختن لباس عروس برای دختر قشنگم بودم نگار هم با کلی ذوق و شوق لباس رو پوشید و من هم چند تا عکس ازش گرفتم تا یادگار بمونه     ...
29 ارديبهشت 1392

حضور نگار در نمایشگاه کتاب

این سومین نمایشگاه کتاب هست که نگار بعد از تولدش تونسته حضور پیدا کنه امسال دیگه گل دخترم خودش با ذوق و شوق و زیاد به طرف سالنها می رفت و کتابهای دلخواهشو رو بر می داشت   تو غرغه نیلوفر یه محل استراحت و کتابخوانی برای بچه ها به شکل ماشین درست کرده بودن نگار هم تونست اونجا کمی استراحت کنه   توی این گشت و گذار نگار با باب اسفنجی   روبرو شد و ذوق زده شد     اینم خریدهای نگار  که وقتی به خونه برگشت شروع کرد به ورق زدن کتابا   ...
21 ارديبهشت 1392

سفر به نوشهر

عید امسال به خاطر مشغله کاری پدر نگار و من موفق به سفر نشدیم هفته پیش تونستیم چند روزی به شمال بریم     خانم کوچلو مایو پوشیدن که برن دریا هر چی بهش می گم سرده می گه باید با این بیام خلاصه بعد از کلی سر و کله زدن باهاش لباسشو در آورد عاشق این یاس شده بودم و هی ازش عکس می گرفتم اینم یه لاک پشت ماسه ای تو شنهای کنار دریا ...
9 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نگار من می باشد