گل دختر مامانی
دختر کوچولوی قشنگم دیروز دس دسی کردن و یاد گرفتی من و بابات هم خیلی ذوق زده شده بودیم کار دیروزمون هم شده بود دس دسی کردن نمی دونی چقدر خوشحالم عزیزم
نویسنده :
مامان نگار
13:17
تمشك مامان
تمشك شيرينم اين روزها كم حوصله شدي شبها به خاطر دندون كوچولوت خيلي بي قراري مي كني ولي مامان خيلي عاشقته و ازت مراقبت مي كنه خداكنه زودتر دندوناي سفيدت بزنه بيرون
نویسنده :
مامان نگار
14:48
مروارید کوچولوی مامان
مروارید کوچولوی مامان فکر کنم دیگه وقتشه که دندونای مرواریدیت دربیاد چون هر چیزی رو که می بینی تو دهنت می بری و با شدت گاز می گیری امیدوارم زودتر مرواریدای سفیدت بیرون بزنه تا اینقدر درد نکشی
نویسنده :
مامان نگار
15:31
خوشمزگي هاي نگار
شیرینم
نگارم دیروز برای اولین بار سوار کالسکه شدی و تونستیم کمی پیاده روی کنیم اونقدر ذوق کرده بودی که نگو دیگه مگه کسی می تونست تو رو پیاده کنه
نویسنده :
مامان نگار
7:57
آلبالوی خوشمزه مامان
آلبالوی خوشمزه مامان امروزم دلم برای خنده های قشنگت خیلی تنگ شده الان دو هفته اس که مامان برگشته سر کار و روزها دلش برات خیلی تنگ می شه همش دعا دعا می کنم زودتر امروزم بگذره تا بتونم بیام خونه و بغلت کنم
نویسنده :
مامان نگار
10:48
چشمانت
دخترم چشمانت معجزه می کند درست مانند لبخندت که دوای دردهایم شده ...
نویسنده :
مامان نگار
11:34
آغاز از تو نوشن
میلادت برایم بهترین ارمغان خداوندی است بودنت را شکر روزی هزار بار پاینده باشی فرشته آسمانیم
نویسنده :
مامان نگار
15:14