نگار و پیر شدن و نشنیدن گوشاش
دیروز دیگه از دست اسباب بازیهای نگار خسته شده بودم
از اتاق خانم گرفته تا پذیرایی و آشپزخانه
خلاصه من کلافه از این همه شلوغی برگشتم با جدیت کامل به خانم می گم وسایلت و جمع کن و گرنه همه رو می ریزم دور
خانم برگشته با غرور کامل می گه حواسم نیست
می گم یعنی چی ؟
می گه یعنی نمی شنوم چی می گی ،پیر شدم
حالا من مونده بودم دیگه چی می شه گفت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی