نگار و برف
جمعه گذشته درگیر خونه تکونی و تمیز کردن اتاق نگار بودم وقتی اومدم تو پذیرایی دیدم خانم خانوما یه برگه یونولیت رو برداشته و ریز ریز کرده بهش می گم نگار چیکار می کنی می گه داره برف میاد اولش عصبانی شدم ولی نشستم کنارشو و برف رو تماشا کردم حالا سه روزه دارم با جارو برقی خونه رو تمیز می کنم باز هم هر جا می رم ذره های یونولیت رو می بینم
نویسنده :
مامان نگار
9:43